بيدارم من...
هرشب اره به من ميگن مرد شب..
روز و شب..
نميخوام نه ديده شم..
پُر نورم،پرروام،پر زورم..
ميرم تا تَـشْ مــن..
غرورم،وجودم
ميدونم ميرسم به نُك قلّه اش
اره توى شب
نور نيستم توى سياهى مثل شمع
نميبينى مثل شـَـم
اگه بخوام من ميكنم ميدونم،ميتونم،ميرسم صدامو به گوشِت تا برسى به نكته اش
پا نميذارم جايى كه در جا زد افكارم،رفتارم،هر بارم نميرسه چيزى به تَـشْ
همه بازى كنيم،خودمونم نيستيم ميــريم تو نَقــش
بايد بدُّويــى حالا حالا بازى كنى تا برسى به تَــشْ نه..
بعد ميگى بعدش چى شد حالا گيــريم كه رسيدم به تَـــشْ من
مهم اينه كه بفهمى،ببينى زندگى چى يادت ميده قطعاً..
آدما گُشــنن،مُفت مرام نزار كه زندگيتو بردن..
اره منم اون ادم سابق نيستمُ الآن با گرگـا ميگردم موقع غــذا گوشــتا مالِ مَنُ اونا بايد دنبال استخونا توى ظرفا بگردن..
جيبا خالى ميشه بايد جلو هر ك**ى خَم كنى گردن
اگــه همه عُقْده هاشونُ روت خالى كردن،مشكــلا دستـاتُ بستن
هيچوقت هم نــه نيار نگــو نميشــه من هر كارى كردم



كُرس :
بيــدارم مــن،هر شــب آره به من ميگن مرد شب
مرد شب...
چــون..
بـــى تابم من...
نه..نه..نه..
نميــخوابم نــه...
آره
آره

بيــدارم مــن،هر شــب آره به من ميگن مرد شب
چــون..چــون...
بـــى تابم من...
نه..نه..
نميـخوابم مـن...


اگه آشغالى باش ولى قابل بازيافت
دست نده بى خودى،نه نگو آشنايى داشت
هر كى به ما رسيد نيش زد و رد شديم،درگير نشديم باش..
ولى كاش بعضى زخمام يه درمونى داشت
توى زندگيه خودت پادشاه باش
توى بحث هاى الكى ضرب بى صدا باش
نرو دنبال مغزهاى الكى
توى لحظه هيجان ضربان قلبت باش
من هر چى حساب كتاب ميكنم،ميبينم عمر لباسام بيشتر بوده تا آدماى دورم
اينجـا شلـوغ پلـوغِ،هُل ميدن،بـَد تو هم گُمــَن..
منم توى فكر بَـــد ميرم تو خودم
لب پنجره،قهوه بعدش سيگار دو نخ
خستم از حرف هاى الكى...
نگـاه هاى سَرَكـى...
آدمـاى پولكى..
همه رو مُخت سوار ميشن...
ادماى واقعى تو سختـياس كه هدف دار ميشن..
ديدى منو از رو ظاهر و لباسم قضاوتم نكن
منم مثـل توام...
پُر از فـكر پٌر از شـوق پُر از درد پُر از اشتياق رسيدن به هدفى كه آخرش ميرسه به بُن بَــسـت..
من وسط اين سياهى يه نقطــه ام..
من رو كلمات مثل يه گــلوله شليــك ميشم..
ادما لاشخورن،فقط واسه خوردنِ كه باهات شِريــك ميشن..
اينِ قانونِ زندگى تو دنياى بزرگى كه همه ادماش مردن..
فقط فكر خودشونن..
دنياهاى كوچيكـى دارن..
ولى من با همه گَشتم كه بفهمم واقعيّتُ..من با همه ساختم تا نشون بدم خوب بودنُ..
من پُلها رو ساختم كه نشون بدم سازَندَم..
ولـــى تو منتظر شدى كه من زمين بخورم بِهِم بخندى بگى من..!!!
بـــــازَنــــدم..!!!

كُرس :
بيــدارم مــن،هر شــب آره به من ميگن مرد شب
مرد شب...
چــون..
بـــى تابم من...
نه..نه..نه..
نميــخوابم نــه...
آره
آره

بيــدارم مــن،هر شــب آره به من ميگن مرد شب
چــون..چــون...
بـــى تابم من...
نه..نه..
نميـخوابم مـن...