ورس ۱:
نبود رو لبم لبخند
لباسو تنم کردم
شهرمو قدم زدم
بارون رو سرم نم نم
جرقه تابلو میکنه گوشمو اذیت
خودمم میکنم حرکت
ولی خلاف جهت
تنه به تنه با همه و همه
فکرام حاجی سرمو زده
صاعقه میزنه شهرمو جلوم
حواسم میاد جلومو جلو
مسیرو نیگاه نوره تو افق
رو به رو پاساژم‌ بغل.در
همه تو صفن نگاه من رو نفر قبل.
یه پسر بد مامانش میکنه نگاه بش چپ
تو خونه میخوره کتک و بد
با اینکه میخادش از ته قلب
میکنه برا اون مسئله فرق
فکر تنبیه پسرو زد با خاطره تلخ
تو فکر بچه خونشون بد خونشون عخ

کورس:

نداره کاری این نداره کاری
بکشی رویامو هدفم دیر شه
بدی هدیه بم یه کینه
توی چشمم اشک بشینه
شهرم میشه هی بات تیره

نداره کاری نداره کاری
هدفه کافی هدفه کافی

ورس ۲:

حواسم جلوم
نوره هی بزرگ
بالاشهر جلوم
همه تو حسابا زیاده پولو
همه تو صعود همشون میدیدن همیشه نورو
انگاری خریده بودن خوب اونو
پایین / نور چیه؟ همه درگیرن مشکلا همه سطحین
ولی بالاییا توی نور میرن زود دیدن مشکل ؟ اصلا چی هست‌
من دیدم همه تو شهر چین
به نظرت کیا من میشن
همه تحت تعقیب جبر میرن
خم میشن لا تقدیرن
کیا من میشن
کیا من میشن