ورس ۱
کارات بد فول تو خود رفتی
من که کم گذاشتم تو هم داشتی کسری
دیگ حافظه دوری خوبه بد نی
هر شب قفل رو عکساتم سنگین
چشمام کهکشانتو دیر فهمیده
مث غو میشم جایی که دلکندی هی
انقدر میشم مرگ بیاد سمتم
آرزومه بفهمی که

کورس
ندارم حال خوش بی تو من
میدونی معتادیم به هم
انقده لج کن که دلم
نباشه بات سر شه یه سنگ

ورس۲
دنبال فرارم یه چی مثل پرتال
توی کالبود رفیق یا شخص گمنام
میبینمت عکس اشکی توی چشمام
رابطمون هری و مریجینه شده مرداب
دعوا تو رابطه ساده نبود
یه هفته اومدم موند خاطرمون
همه درگیریامون فاجعه بود
دلم واسه مردن قانع نبود
همه سمتتو دیدم
بی میلی تو خشمتو دیدم
چشمات
ارامشه محضشو دیدم

کورس
ندارم حال خوش بی تو من
میدونی معتادیم به هم
انقده لج کن که دلم
نباشه بات سر شه یه سنگ