اینترو'

وقتی یجا هستی که بهت نمیسازه
باید بزنی بیرونو بگردی دنبال یجا تازه
هه، اگه اونم باشه در حال حاضر"

کورس'

یرو دور بودم ا کل چشمای شهر
جلو روش بودم دو ساختم از پای شل
باز شب شدو موندم من با یه شمع
میدیدم رویامو ولی نه با چشم"

یرو دور بودم ا کل چشمای شهر
خوده نور بودم اما لا شعرا که شرم
کردم چون نخواستم اشبا بشم
اگه بی نقصید من پی اشکالشم"

ورس1

خار چشمای شهر بودیم ولی
عوارض داشت برام هر جهنمی
بارون که به چترم زدی
بهشتو دیدم تو دنیات غریب"

مثل داستان هزارو یک شب
قصاص شد حکم یه پادشاه کشور
اگه ی روز من رفتم از شهر
چون هیچی قشنگ نیومد به چشمم"

باز شب شدو شهر عوض شد
برام عجیب بود همش که فلسفم شد
ی بچه که مرد شد از قلم چون
اون نوشتو بیت توی دلش پخش شد"

اونجا بود که دلم لرزید
این تنهایی،به صدتا چیز می ارزید
یعنی نقص این داستان منم
پس جار نزنید بگید هی بی نقصید"

پس،نگو لک زده تهش باز دلت
نیومدم که بدم فاز بهت
من اومدم تا چشمات باز شه
بزاری شمع،روشن شه اون ذهن پازلت"

شهر،داره میده بوی ترسو خشم
شک،داری تو هنو به درسو مشق
شب،میری بالا میشی مستو لش
شنبشم تویی با کمی خطو خش"

یا شیفت عوض کن نه صبح باش نه شب
ی جنس ناب بگیرو رول کن قشنگ
همه یه شکلن یجوری فجیح باختند
از هیچی یچیزه عجیب ساختند"

کورس'

یرو دور بودم ا کل چشمای شهر
جلو روش بودم دو ساختم از پای شل
باز شب شدو موندم من با یه شمع
میدیدم رویامو ولی نه با چشم"

یرو دور بودم ا کل چشمای شهر
خوده نور بودم اما لا شعرا که شرم
کردم چون نخواستم اشبا بشم
اگه بی نقصید من پی اشکالشم"

ورس 2

منو خیابون و شهر با آدم هایی توش
آره آشنایم باهم خوب میشناسمشون
دارم حالو روزه بد شدم یه عصبی خورد
از صبحش بیدار تا موقعی ک روشن میشه نور"

واسم تکراره همچی هیچی نیست جدید
چرا همش دارم من ی حس بد عجیب
هر دفعه میشه امیدم، به زندگی ضعیف
بریدم دیگه از من هیچی نیست بعید"

ردیف نیستم و میده هی مخم رد
اونی ک تودلی بود بهم از هر طرف زد
آخه چقدر بد بیاری چقدر درد
هی میگم میگذره ولی میشه بدتر از قبل"

تا ی چیز میشه جوش میارم حاجی من سریع
فاز هیچکی رو ندارم میخوام برم ی وری
وقتی توشهر از خوشی نیستش خبری
به هرکیم خوبی میکنی میده جواب با بدی"

نشد بگیم ok یارو بگه حله حله
زدند ضربه ضربه
شدیم ذره ذره
نشو عین بنده،که فکر مرگه
دیگه نمیاد رو لب خنده منده"

پس بهم نگو چرا رفتارام سردند
میدونی حاجی،نبوده مشکلش از من
نه خوشم میاد برخورد کنم عمدا
فقط خستم از این اوضاعه حال بهم زن"

از همه کشیدم ندارم دیگ جا،
حس میکنم مغزم داره میشه جابه جا
عین تهران پره دود شده ریه هام
پاهام تو شهر ولی کلم رو هوا"

دیگ مهم نی برام بیفته هر اتفاقی
میخوام خلوت کنم با خودم اساسی
ندارم حوصله درست حسابی
دیگ نمیخوام باشه دورم آدم اضافی"

کورس'

یرو دور بودم ا کل چشمای شهر
جلو روش بودم دو ساختم از پای شل
باز شب شدو موندم من با یه شمع
میدیدم رویامو ولی نه با چشم"

یرو دور بودم ا کل چشمای شهر
خوده نور بودم اما لا شعرا که شرم
کردم چون نخواستم اشبا بشم
اگه بی نقصید من پی اشکالشم"