نه پيجم باز بود نه هشتگ زدم
نه تبليغات كردم هر ٥ قدم .
رپ پاپ هيپاپ ، راك جاز بند زدم
خوندم نوشتم با هر مسئلم ،
كنار اومدمو ، اينا همه خنديدن
كه ترك كردمو دايي اف وحشيمم
نگفتم اينو ببيين ، فاز فردينم
تو ايهام ميزنم كه نبينن چي ام
من خستم
ميفهمي اينو صدام
من حبسم
هر شب لاي چندتا كام .
من عاشق
بودم، نبودم هرزهباز

اشک من هویدا شد
دیده ام چو دریا شد
در میان اشک من
سایه ی تو پیدا شد

اين چند خط حرفاي
منه كله پان ...
هر بار كه قلم ميومدش دستم
كه شعري بنويسم بگم دو خط عشقم
دردام فرمان ميداد بهرمغزم باز
كه قولام يادم نره ته تهش تنهام

تمرين تكرار تكرار تمرين
روز و شبو درس و مشقو انشا تقديم
ميديدم اين لحظه رو كه ميزاره حرفام تاثير
پس نوشتم از خودمو ديروز امروز فرداو تقويم

اغلب جامعه دنبال پولن
همونا كه اسمشون ناباي كوفن
قلمب توك پيشون يه ردِ گنده
نه محرم ميفهمن مهره پخته

پسر جون تو حالي ،
اين آينده ي قديمه
قديميا مردن پاش
وضع شده مثل لمينت
تو پوكبده روش خوشگله
لبخند بي هزينه
استخون تو گوشت شكستو
دملج شد شقيقه

اشک من هویدا شد
دیده ام چو دریا شد
در میان اشک من
سایه ی تو پیدا شد

در میان اشکِ من سایه هایی بودنُ
دیده بان شب شدن ناجی های بی رحم
راه من ولی مسیرش همیشه هموار
یه سرباز پایدار تو طلوع فردام
خیلیا اومدن،خیلی ها رفتن
تو بازی قدرت که خیلی ها خستن
تیکه تیکه کلماتو من میچینم
فاز دلخوری که نه ولی گنگ میگیرم
امثال ایناهارو کم ندیدم
قفل؛یه سری روی گل قالی
مشتِ محکم یا روبراهی حاجی؟
پشت؛نکن به مسیر و دنیات
بگذر ازش یه ۲روزی خوش باش
ولش کن همیشه خوب و بد هست
لهش کن اونارو میشه خط زد؟
خط بزن یا بُکُشش ببین
بعد از این تو مغزتِ جلو چش که نی
قبل من همه ی حرفارو زدن
بعد منم بازم حاجی حرفُ میزنن
لُب مطلب یه نصیحته برات
هرچی که بودی باش دَری َوری نباش
توی تاریکی بازم میشه امید داشت بش
تو لبخند بزن تا که امیدوار شه . . . .