بی گناه
ورس1:
نیمه شب الان برای من رسما
دیگه از ته میشه روز و شروع کرد
نرم تر از سنگ توی به نظر من
غلط درستِ از دیدگاهِ من
از این دنیای تو وحشت زدم
از من یکی بگذر رهگذرم
پِیِت میام من یکی هر شب
تو جنگل تاریکت گم شدم
تو قلبم یک صدایی گوش کردم
باجهش وحش درونت برترم
باپایان شروع من رشد کردم
سرتر از سرطان درد پس
ردپاهام و جلوتر میبینم
حال نمیکنم از راه صاف برم
رقصیدناشو که از سر میگیرم
حال نمیکنم با سیستم هرم
یک قدم نبود بیشتر اومدم
راه اشتباه بود فکر کردم
به هرکسی رسیدم رو زدم
نگو داشتم میدون و دور میزدم
نفس عمیق تشنه تر
خسته تر از سرباز لب مرز
کاش کاش بودی نزدیک تر
تا من با دستام لمست کنم
ورس2:
یک سوالیِ چند سال که میخوام
بپرسم جوابشو از خودت میخوام
به حرفای این پایینیا گوش کردی ؟
چرا خیلیا میگن نیستی و رفتی ؟
اگه قبولت کنن انرژی میگیری ؟
بیا یک پک انرژی بدم زیرمیزی
حال اومدی ؟ حالا گوش کن
دستای پشت پرده رو حالا رو کن
بده جواب اون جوون هدفون تو گوش
که صبحا مسخره شبا زیر دوشِ
یک مشت تو سری و دادو بیداد و غرِ
تهش میگن یادت بزرگ بشی میره
اره اینجا نصف جوونا همینن
انتظار انجام کار تو وقت کم
تاثیر گذار بودی براشون یکم
کمش اینه که دیگه دار نمیزنن
دیگه فرق بهشت و جهنم مهم نی
دیگه فرق دزد و سید مهم نی
دیگه فرق جیب و مغز مهم نی
وقتی دزدی میکنه واسش مهم نی
جواب سوالمو بگو بهم تو خواب
بگو کی بی گناهِ کی گناهکار
بگو کی از فهم میگه کی از مرگ
بگو که بی گناه تویی نه من !